خانه عناوین مطالب تماس با من

ع.سربدار

ع.سربدار

روزانه‌ها

همه
  • شیدا
  • سولماز
  • فریبا شش بلوکی
  • آزیتا
  • بانوی شرقی
  • سهیک
  • حرم دل
  • باد شرقی
  • بابک
  • بنفشه
  • زبان مادری
  • زمان
  • مهدی
  • هوشنگ
  • دلتنگ
  • نرگس
  • تارا
  • گلهای سرخ شمعدانی
  • بوستان عشق
  • حامد
  • مرضیه
  • صبا
  • الناز
  • سید محسن
  • هیچکس
  • سیاهکل
  • ناناز
  • ناهید
  • کیا
  • حسام

پیوندها

  • بابک
  • باد شرقی
  • حکایت
  • خشایار
  • مسلم
  • حامد
  • دیانا
  • روزبه
  • کویر
  • hich kas
  • مسافر سرزمین هیچکس
  • سروآزاد
  • حیدریون
  • ماه مهربون
  • رضا خرم آبادی
  • عقاب
  • شهلا
  • تیک
  • شبنم عشق
  • روایت من
  • مهسا
  • امین
  • مهدی
  • رضا...............یاور همیشه مومن
  • آریا منش
  • رعد
  • دختر لر
  • روسپی

برگه‌ها

  • مژده ی آزادی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • بی پدر
  • [ بدون عنوان ]
  • آب و آتش
  • جامه ی عید
  • بیا ز سنگ بپرسیم
  • بازگشت
  • شمع
  • [ بدون عنوان ]
  • رهایی
  • غریبانه
  • تولدی دیگر
  • [ بدون عنوان ]
  • شاملو
  • درد نامه
  • زندگی توده
  • عجب صبری خدا دارد
  • برادرانم
  • آنکه در خون غلطید
  • ای آموزگار بزرگ شهادت
  • محرم
  • آیا برادرانیم؟
  • بابک
  • دوزخ روح
  • بجویئم
  • مسخ
  • کیفر
  • فریاد های سوخته
  • رهگذر با من گفت
  • رفتن
  • حرف آخر
  • ساقی نامه
  • هر که با ما نیست
  • آیه های زمینی
  • مشعل خاموش
  • مرداب
  • تشویش
  • سرود پناهنده
  • زمزمه های ازلی
  • شب قدر
  • تلخ یا شیرین
  • فریاد می پرست
  • بی هویتی
  • تشنه ترین رود
  • ساقی نامه
  • عصیان خدایی
  • عصیان بندگی
  • فراموش
  • دوستان
  • نغمه ی روسبی
  • سرود پناهنده

بایگانی

  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 1
  • اسفند 1387 1
  • شهریور 1387 1
  • شهریور 1386 1
  • آبان 1385 2
  • مرداد 1385 1
  • تیر 1385 1
  • خرداد 1385 1
  • اردیبهشت 1385 1
  • فروردین 1385 1
  • اسفند 1384 3
  • بهمن 1384 8
  • دی 1384 5
  • آذر 1384 6
  • آبان 1384 3
  • مهر 1384 14
  • شهریور 1384 19
  • مرداد 1384 21
  • تیر 1384 67
  • خرداد 1384 12

آمار : 237175 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • عشق کهن شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 01:43
    این عشق کهن بوده ی نافرسوده پیرانه سرم نمی هلد آسوده در حسرت دیدار تو کردیم سفید این ریش پریشان به اشک آلوده هوشنگ ابتهاج
  • آرش کمان گیر شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 01:31
    برف می بارد برف می بارد به روی خار و خاراسنگ کوهها خاموش دره ها دلتنگ راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ بر نمی شد گر ز بام کلبه های دودی یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد ؟ آنک آنک کلبه ای روشن روی تپه روبروی من در گشودندم...
  • قلب من جمعه 10 تیر‌ماه سال 1384 17:22
    قلب من از بس در این دنیا طپید داد من را خار صحراها شنید زندگی یک شعر زیبا بود و من دستهای ساکت و خاموش دارم همچنان عشق در قلب بیمارم فسرد شعله امید اما در دلم هرگز نمرد زندگی در لای رگهای من است عشق تو تنها تمنای من است شاید این شعر آخرین شعر منست دست در دستت نهادن آخرین فکر منست من دگر هذیان یک مغز پریشان خاطرم...
  • رباعیات خیام جمعه 10 تیر‌ماه سال 1384 04:22
    هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا همی کند نوحه گری یعنی که: نمودند در آیینه صبح کز عمر شبی گذشت و توهنوز بی‌خبری این قافله عمر عجب می‌گذرد دریاب دمی که با طرب می‌گذرد ساقی، غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را، که شب می‌گذرد ساقی، گل و سبزه بس طربناک شده است دریاب که هفته دگر خاک شده است می نوش و گلی بچین، که تا...
  • بیمناکم باز هم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 02:37
    بیمناکم باز هم سالها آزمودم رنج بی افسوس را اینک از اتش برون می آورم ققنوس را شب به پایان آمد اما بیمناکم باز هم ننگرم از خانه بیرون رفتن کابوس را زوزه گرگان شب این قریه را آشفته کرد محو کن زین آستان پژواک نا مانوس را می شناسم دوستان تازه ام را سالهاست بسته بر گلدسته اندیشه ها ناقوس را گر بیاساییم رونق می دهد آشوب شهر...
  • نصایح زرتشت به پسرش پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 02:10
    آنچه را گذشته است فراموش کن وبدانچه نرسیده است رنج واندوه مبر هر چه شنوی به عجله وبیهوده مگوی قبل جواب دادن تفکر کن هیچکس را تمسخر مکن نه به راست ونه به دروغ هرگز قسم مخور خود برای خود زن انتخاب کن به ضرر ودشمنی کسی راضی مشو تا حدی که می توانی از مال خود داد ودهش نما کسی را فریب مده تا دردمند نشوی از هر کس وهر چیز...
  • شمس و قمرم آمد چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 12:51
    شمس و قمرم آمد , سمع و بصرم آمد وان سیم برم آمد وان کان زرم آمد مستی سرم آمد نور نظرم آمد چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد آن راه زنم آمد , توبه شکنم آمد وان یوسف سیمین بر , ناگه ببرم آمد امروز به از دینه , ای مونس دیرینه دی مست بدان بودم , کز وی خبرم آمد آنکس که همی جستم , دی من بچراغ او را امروز چو تنگ گل , بر رهگذرم...
  • ای عاشقان ؛یـار مـرا چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 03:21
    ای عاشقان , ای عاشقان من خاک را گوهر کنم وی مطربان , وی مطربان دف شما پر زر کنم باز آمدم , باز آمدم , از پیش آن یار آمدم در من نگر , در من نگر , بهر تو غمخوار آمدم شاد آمدم , شاد آمدم , از جمله آزاد آمدم چندین هزاران سال شد تا من بگفتار آمدم آنجا روم , آنجا روم , بالا بدم بالا روم بازم رهان , بازم رهان کاینجا بزنهار...
  • پشت دریاها چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 01:51
    قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید هم‌چنان خواهم راند نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا-پریانی که سر از خاک به در می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان...
  • در قیر شب چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 01:47
    دیرگاهی است که در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است بانگی از دور مرا می‌خواند لیک پاهایم در قیر شب است رخنه‌ای نیست در این تاریکی در و دیوار به هم پیوسته سایه‌ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است ز بندی رسته نفس آدم‌ها سر بسر افسرده است روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا هر نشاطی مرده است دست جادویی شب در به روی من و...
  • دستور مرتضوی چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 01:28
    دستور مرتضوی چاپ خبر در باره گنجی ممنوع ۶ تیر ۱۳۸۴ در دو روز گذشته فشارها به خانواده زندانیان عقیدتی افزایش گرفته است نگرانی برای جان ناصر زرافشان واکبر گنجی بیش تر شد
  • دوستان نسیم هایی سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1384 21:05
    گفت پیغمبر به اصحاب کبار تن مپوشانید از باد بهار مولوی دوستان نسیم هایی به وزیدن آغازیدن کرده است.روح خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید؛ بگذارید تا روح شما چون کویری تشنه از بارش رحمت الهی سیراب شود هر روز و شب ؛ شب قدری است.وفرشتگان رحمت الهی ؛ منتظرند تا روحی را سیراب کنند بگذارید شما یکی از آنها باشید....
  • به خاطر آزادی گنجی سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1384 19:51
    ای آزادی ؛ جه زندان ها برایت کشیده ام ؛! وچه زندان ها خواهم کشید وچه شکنجه ها تحمل کرده ام وچه شکنجه ها تحمل خواهم کرد.اماخود را به استبداد نخواهم فروخت؛ من پرورده آزادی ام ؛ استادم علی است مرد بی بیم؛ بی ضعف وپر صبر؛ وپیشوایم مصدق؛ مردآزاده؛ مرد ؛ که هفتاد سال برای آزادی نالید. به من هر چه کنند؛ جز در هوای تو دم...
  • سه ره پیداست سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1384 19:40
    به هر حال سه ره پیداست: پلیدی ؛ پاکی ؛ پوچی این سه راهی است. که پیش پای هر انسانی گشوده است؛ وتو یک کلمه نامفهومی و وجودی بی ماهیت ی .که بر سر این سه راه ایستاده ای؛ تا ایستاده ای؛ هیچی؛چون ایستاده ای؛ هیچی؛ یکی را انتخاب می کنی . به راه می افتی؛ وبا انتخاب راه؛ رفتن ات خودت را انتخاب می کنی ؛ معنی می شوی دکتر شریعتی
  • آزادی؛ تضاد طبقاتی سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1384 00:44
    انسان با آزادی آغاز میشود.وتاریخ سرگذشت رقت بار انتقال او است از این زندان به آن زندان وهر بار که زندانش را عوض می کند فریاد شوقی بر مآورد که:آزادی زندگی برادرانه در یک جامعه جز بر اساس یک رندگی برابرانه محال است چه نمیتوان ؛ در درون اقتصادی که رنج اکثریت برای اقلیتی گنج می سازد و بنیاد آن بر رقابت وبهره کشی وافزون...
  • کوچه دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1384 02:45
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه...
  • نصیحت یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1384 22:44
    Always remember to forget the things that made you sad but never forget to remember the things that made you glad همیشه بیاد داشته باش تا فراموش کنی انچه را که اندوهگینت میسازد اما... هرگز فراموش نکن به یاد داشته باشی انچه را که شادمانت میسازد
  • فروغ فرخزاد یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1384 06:25
    شعر فروغ با صدای اخوان ثالث عصیان خدا گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد میکردم سکه خورشید را در کوره ظلمت رها سازند خادمان باغ دنیا را ز روی خشم میگفتم برگ زرد ماه را از شاخه ها جدا سازند نیمه شب در پرده های بارگاه کبریای خویش پنجهء خشم خروشانم را زیر و رو میریخت دستهای خسته ام بعد از هزاران سال خاموشی کوهها را در دهان...
  • نامه ای به خدا یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1384 02:58
    به نام عشق پروردگارا مرگ را همواره در پیش چشم ما قرار ده. نامه ایی به خدا خدا وندا من را از گل آفریدی و اشرف مخلوقات گردانیدی خداوندا فرشتگان بر من سجده کردند و انکه سجده نکرد از درگاهت ترد گردید خداوندا خود را رازدار من کردی تا راحت بتوانم با تو صحبت کنم و درد دلم را به تو بگویم. خداوندا دوستت دارم اما چه کنم که دلم...
  • انتظار شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 22:34
    نشسته ام به انتظار در این سرای بی نشان نگاه خیره ام به راه نشسته ام، به انتظار نگاه خسته ام دگر توان ندارد ای فلک بیا، بیا که این دلم شکسته شد، به انتظار شبی به خواب دیده ام کنار من نشسته ای و گوش خود سپرده ای به حرف دل، به داستان انتظار بسان آهویی شدم درون دشت چشم تو به سوی تو دیویده ام دردون دشت انتظار تو من و دل و...
  • مناجات نامه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 22:28
    خدایا به ما مهلت اشتباه کردن نده خدایا غلط های ما را زود بگیر اشتباه هایمان را زود به رویمان بیاور و نگذار که روی هم تلنبار شود خدایا از گوشزدهای به موقع ات ممنونم الهی! آن زمان که غم های ناشناخته قلب های فرسوده ما را می خراشد قطره ای از دریای بی کران لطف خود را بر روی ما بیفشان الهی! آتش ها در محبت تو سرد است و همه...
  • هوالمتین شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 01:11
    هوالمتین سلام وخسته نباشید به همه اگر تنهاترین تنها ها شوم... بازتو هستی اری توکه ازپدرومادر برمن مهربانتری ..ای عزیزماندنی تویگانه شاهدشریفی به لحظه لحظه های رنج من... اکنون دستان دردمندونیازمند خویش رابراستان نیلوفرینت می گشایم و ازتو برای همسایه مان که نان مارادزدید.نان برای یارانی که دل ماراشکستند .مهربانی برای...
  • (عشق و زندگی) شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 01:09
    (عشق و زندگی) عاشق واقعی بخشنده است بدون اینکه در مقابل عشق بی پایانش چیزی طلب کند عشق یعنی وقف کردن بخشیدن وایثار کردن عشق اصل همه چیز دلیل همه چیزوخاتمه همه چیز است عشق چراغ راه زندگی است عشق همیشه خلاق است عشق هرگز ویران نمیکند عشق بزرگترین هنر خداست هنر آن را بیاموز دنیا تئاطر عشق است دنیا از عاشق خود فرار میکند...
  • به نام او که در تنهاترین تنهاییمان تنهایمان نمی گذارد شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 00:59
    به نام او که در تنهاترین تنهاییمان تنهایمان نمی گذارد. سلام دوستان عزیز تنهایی احساس مثبتی است، احساس وجود خود و احساس این که چنان با خودی که نیازی به دیگر کس نداری. بی کسی بیماری دل است، و تنهایی التیام بخش آن. تنهایی فردیت است. و تنها افراد می توانند دوست باشند. نمی توانی دوست کسی باشی که با او معنا می یابی این...
  • فریدون گفت و رفت شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 00:56
    فریدون گفت و رفت سالها از مرگ آدم می گذشت آدمیت چون سرابی می گذشت سالها از نسل آدم هم گذشت صد دریغ ای جان نیامد (( آدمی )) آدمی از نسل (( آدم )) شد پدید آدمیت زآدمی کم می نمود آدمی از عشقها هم می ربود ظلم و عصیان و تکبر می نمود زندگی در زیر یک سقف و دو آجر سخت نیست زندگی با لقمه نان جو ئی هم سخت نیست زندگی با نسل ادم...
  • yasamin yousefi شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 00:49
    A long time ago, before the world was created and humans set foot on it, God had put all the human "qualities" in a separate room. Since all the qualities were bored they decided to play hide & seek. "Madness" was one of the qualities and he shouted: "I want to count, I want to count!" And since nobody was crazy...
  • ابراهیم نبوی شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 00:38
    آقا! منو ببخشین آقا! من دچار عذاب وجدان شده ام. این مرد لر شجاع خیلی آدم خوب و مظلومی بود. خدا ما را ببخشد. کروبی از دبیر کلی و عضویت مجمع روحانیون مبارز هم استعفا داد. انتشار نامه کروبی باعث شد روزنامه اقبال تعطیل شود. روزنامه آفتاب یزد نیز امروز منتشر نشد، البته اعلام شد که بخاطر سفر سردبیرش امروز روزنامه منتشر نشده...
  • تکذیب شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 00:35
    خانواده رجایی تکذیب کردند ظاهرا امروز احمدی نژاد به مجلس رفته است و گریه کرده است و گفته است که گروهی می خواهند حیثیت مرا از بین ببرند، بدبختی را ببین! این خاله سوسکه قرار است بشود سلطان جنگل و انتظار دارد همه کنار بایستند تا حکومت جهانی تشکیل دهد. فعلا علی الحساب الهه کولایی اعلام کرد: افراد خانواده منسوب به شهید...
  • God said جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 05:56
    When God was creating fathers, he started with a tall frame A female angel nearby said, "What kind of a father is that? If you're going to make children so close to the ground, why have you put the father up so high He won't be able to shoot marbles without kneeling, tuck a child in bed without bending, or even kiss a...
  • چشم به راه چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 21:43
    چشم به راه خدایا ، آنان که همه چسز دارند مگر تو را به سخره میگیرند آنان را که هیچ ندارند مگر تو را ! هر کودکی با این پیام به دنیا می آید که خدا هنوز از انسان نومید نیست . خدا به انسان می گوید : شفایت میدهم از این رو که آسیبت می رسانم دوستت دارم از این رو که مکافاتت میدهم آنان که فانوسشان را بر پشت می برند ، سایه هاشان...
  • 171
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • صفحه 5
  • 6