از خانه می گریختم ، به کوچه باغ های تو
از سکوت می گریختم ، به هیا هوهای تو
از هوشیاری می گریختم ، به مستی های تو
از زخم ها می گریختم ، به مرهم های تو
از غصه می گریختم ، به شادی های تو
از سکوت می گریختم ، به گفتگو های تو
از گورستان می گریختم ، به انارستان های تو
از رنج می گریختم ، به لذت های تو
در انتهای هر گریزم تو بودی
صمیمی و مهربان
بی حرفی از جنس روزگار
تو بودی
افتاده اما مغرور ، خسته اما پای راه
تهی دست اما بی دریغ ، نحیف اما استوار
دیگرانت شرور می دیدنت ، دریغا ، همه شرف بودی
گستاخ می دیدنت ، افسوس ، همه صداقت بودی
بعد تو
نه مرا در باغ جایی ست
و نه در کوچه باغ راهی
دوست گرامی با درودی گرم.............................*
از آشنایی با شما خرسندم
وشما را بعنوان یک دوست در میان دوستانم قراردادم
به امید پایداری دوستی مان
زیبا می نگاری آفرین بر تو آزاده ی رها..
سلام بسیار بسیار قشنگ بود.
...بر نیاید این دو کار از این دو مرد...
...مردی از نامرد و نامردی ز مرد...