در فراسوی خیال؛غنچه ایی می میرد
چونکه در پشت افق بلبلی می افتد
ز سر شاخ بلند
گفته اند چلچله ها
بوی غم میآید
بوی اندوه هزار ساله یک عاشق مست
آسمان ابری شد
حجم ابر گشت زیاد
سیل اشک جاری شد
همه از چشم بلا دیده یک مرغابی
آن یکی در طپش قلب خودش می ماند
مار بر روی دلم چمبره ای زد چه عجیب
مهر در گور دلی می خوابد
مرثیه می خواند
ودو باره عطش جان کسی پر شود از وهم وخیال
که حقیقت آنجاست
پشت آن کوه سفید
بار گه زده آن شاه شگفتی ها
و عجب می دانم
که نمی دانند هیچ
که فریب آنجا بود
به عجب بودن یک راز شگفت
و کسی کو قدمی در پس آن کوه نهاد
بوی حیرت همه از بال وپر او بارد
وکسی آگه نیست
که چرا؛ آینه
از این غم پنهان
با رها می شکند
اعظم عباسی
***************
تنهائی
این نگهبان سکوت
شمع جمعیت تنهائی
راهب معبد خاموشی ها
حاجب درگه نومیدی ها
سالک راه فراموشی ها
چشم بر راه پیامی ؛پیکی
گرمی بازوی مهری نیست
خفته در سردی آغوش پر آرامش یاس
که نه بیدار شود از نفس گرم امید
سر نهاده است ببالین شبی
که فریبش ندهد عشوه خونین سحر
ای پرستو برگرد
ای پرستو که پیام آور فروردینی
بگریز از من ؛از من بگریز
باغ پژمرده پامال زمستانها
چشم بر راه بهاری نیست
گرد آشوبگر خلوت این صحرا
گرد بادی است سیه ؛گرد سواری نیست
ع.سربدار
... تنهایی، عمیق ترین واقعیّت در وضع بشری ست.
سلام بر شما عزیز پر معنا .دور از تمامی نشاط ها، غرق در این تامل ها و تپش های پر طنین، سر به دودست می گیرم وبا نم اشکی زمزمه های بودن را به گوش زمان نجوا می کنم ؛
کاش هر چه که غمناک بود عمیق و جدی بود؛آ نگاه می شد با هر لبخند از این غمهای جدی رها شد و کوچ کرد به ان دیار....
افسوس که.....در این ناکجاآ بادهر چه عمیق و جدی است غمناک است؛،،،.
من اینجا در این سیمای خراب آباد ،بیگانه گشتم با ذات زلال خویش،و احساس غربت را در عمق وجودم بیدار دیده ام .
سلام
ممنونم از لطف بی شائبه شما
و
...
فقط می تونم بگم
...
روزگار غریبیست
...
موفق باشید
مرغ سکوت جوجه مرگی فجیع را در آشیان به بیضه نشسته است....
سلام...............پشت زمینه وبلاکت زیبا شده
زنده باد ایران-------------زنده باد ایران
............یاور همیشه مومن
سلام
خوشحالم که مشکل بلاگ سکای حل شد
...
تا بوده همین بود و
تا هست همین هست
موفق باشی
سلام دوست گلم
عالی بود
راستی من لینک شما رو با چه اسمی بذارم
سلام دوست گلم ............
یاور همیشه مومن بار دیگه آپدیت شد ........منتظرم
بیاید همانگنه که به پرستو گفتیم که به دام گردباد نیفتد . از او
بخواهیم که درد ما با باغبان همسایه گوید تا شاید او باغبان
این باغ را بیدار کند و یادش آورد که باغش به صحرایی بدل گشته . در پناه حق .