بیایید بیایید که گلزار دمیده ست
بیایید بیایید که دلدار رسیده است
بیایید ؛به یکباره؛ همه؛ جان وجهان را
به خورشید سپاریم که خوش تیغ کشیده است
حماسه امروز ما حماسه تخمه داران نیست؛ طمطراق کیکاووس واشکبوس
وپهلوانان نیست.حماسه نه خدایان وپهلوانان ؛ که حماسه ی زنان و مردان
بی نام ونشانی است که هرگز راهی به درون این داستان ها ی فاخر ونجیب
که ویژه دارندگان شرف.. ! است نداشته اند. آنان که به گفته ارسطو تنها حق
داشتند که در کمدی ها ظاهر شوند...! حماسه ما امروز حماسه گرگ های
تنهایی است که در برف و باد وشب وصحرا آواره اند
هبوط در کویر ص۵۶۸
|
 |
مشتاق گل از سرزنش خار نترسد
حیران رخ یار ز اغیار نترسد
عیار دلاور که کند ترک سر خویش
از خنجر خون ریز وسر دار نترسد
آنکس که چو منصور زند لاف انا الحق
ار طعنه نا محرم اسرار نترسد
ای طالب گنج وگهر از مار میندیش
گنج وگهر آن برد که از مار نترسد
گر بی بصری می کند انکار من از عشق
سهل است وچه غم عاشق از این کار نترسد
درعشق چو بیم سر وجانست ولیکن
ای دلبر از اینها دل عیار نترسد
اندیشه ندارم زرقیبان بد اندیش
از خار جفا عاشق گلزار نترسد
در سایه فضل ایمن از آ ن است نسیمی
کان شیردل از پنجه کفتار نترسد
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست وچه خوبست وچه زیباست خدایا
چه گرمیم؛ چه گرمیم! ازاین عشق چوخورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست ؛خدایا
زهی ماه؛ زهی ماه ؛ زهی باده همراه
که جان را وجهان را بیاراست خدایا
زهی شور؛ زهی شور! که انگیخته عالم
زهی کار ؛ زهی بار که آنجاست! خدایا
فروریخت ؛فروریخت شهنشاه سواران
زهی گرد؛ زهی گرد که برخاست! خدایا
فتادیم ؛فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ؛ندانیم چه غوغاست خدایا
زهر کوی زهرکوی یکی دود دگرگون
دگر بار ؛ دگر بار چه سوداست ؛خدایا
نه دامی ست ؛نه زنجیر ؛همه بسته چرائیم
چه بند است !چه زنجیر! که بر پاست خدایا
چه نقشیست!چه نقشیست!درین تابه دلها
غریبست ؛غریبست زبالاست خدایا
خموشید؛ خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفته ست چپ و راست؛ خدایا
ع.سربدار
ba dorod **** migoyand adami ra 3 bahar ast ***1 bahare zendegi ***2 bahare del **** bahar kherad o danesh **** va fsos ke in 3 bahar hich gah ba ham be adami ro nemikonand ***** ama man migoyam khosha be hale anan ke hata ba yek gol ham bahri misazand *** chon daste kam be zemestan mifah manand ke u ham shekastani hata ba yek gol *** va az tarfi ham be sarmazadegan ham omide royesh midan va khabare omadane baharo *** ama dar bare weblogeton khob chehre o chesh andazesh ziba va del neshin bod *** neveshtehash ham ziba bod *** farghi nadare ke az ki bashan hamin ke az del barayand bar del ha mineshinanad ***** albateh man az neveshtehay zibay adabi ziad sar dar nemiaram **** va parhiz mikonam da morede ezhare nazar dar in mored *** 3pas faravan ham daram ke be man sar zadid *** be in zoodi ha dar hade tavanam ham az shoma khaham goft dar anja**** shad ziyavid o tan dorost
سلام دوست آزاد اندیش من مثل همیشه از مطالب زیبای شما حظ وافی رو بردم به این حسن انتخابتون در مورد این شعر
زیبا هم تبریک میگم .
امیدوارم از صمیم قلب هر چه زودتر روزی برسه که هرکسی
بتونه به راحتی نظرش رو اعلام کنه و دیگران به این آزادگی
برسن که بتونن نظرات رو هرچند مخالف بپذیرند و قضاوت درستی و نادرستی شو به عهده تنها قاضی عادل بسپارند.
یا حق
سلام خدمت دوست نازنین.آقای عباسی...ممنون از اینکه لینک منو در وبلاکتون قرار دادید باعث افتخار من هست که من را قابل دانستید...من هم در اولین فرصت لینک شما را قرارخواهم داد...مهربان یار
نوشته هایتان مثا قبلی ها زیبا و پر معنی ...با اون آهنگ دل فریب......و اون عکسی که انتخاب کردید اگه اشتباه نکنم اکبر گنجی است.که در اعتصاب غذا است.....
آقای عباسی من که این طور متوجه شدم دل درد مندی
دارید
وقت آن شد که به رنجیر تو دیوانه شویم
بند را بر گسلیم و از همه بیگانه شویم
جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چون آتش سوی میخانه شویم
سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم و مپندار که مردانه شویم
همیشه شاد زی
استاد عباسی از لطفی که به من داشتید متشکرم .
امیدوارم لایقت این همه بزرگواری های شما خوبان را داشته
باشم . در پناه حق سلامت و موفق باشید .
سلام
میدونم که به من سر میزنی.
خیلی خوشحال میشم که نظرتو هم بعضی وقتها تو وبلاگم بنویسی.
وبلاگت بی نظیره اما خیلی دیر باز میشه. اگه ممکنه یه خورده حجمشو بیا پایین تا دسترسی به مطالبش آسون باشه.
به هر حال موفق باشی
دردناک ترین بخش زندگی است وقتی است که خاطرات آدمهای دوری که که روزی نزدیک بودند و دوستشان داشتی و امروز دیگر تنها همان خط تلخ خاطره در شب اندوه تو هستند . به سراغت بیایند و روز و شبت را از آن خود کنند و تو بمانی با این حجم متراکم غم و درد و رنج . چه باید کرد ؟ مرگ می آید و می برد و تمام میکند و تو فقط قادری خاکسترهای یادهای دورت را بغل بزنی و هی آهی هم بکشی . سر شانه های مرگ هنوز روی سینه ام سنگین است . هنگامه عروج مینایم آسمان ابری بود و دلم مات و هنوز گیجم . توهم حتم دارم کسی را داری که برایش نجوا کنی در تاریکی و جوابی را بدهد در رویای صادقه و بعد تو در هم بروی و دلت بخواهد گریه کنی . مردگان سند مجازات زندگانند . مرگ زیبایی زندگی را در خودش به اسارت گرفته است . امروز که به داغ رفتگانم نشسته ام بیش از همیشه عاشق زندگی ام و بودن را میخواهم نزد کسانی که نیازمند ایشانم کسانی که نیازمند منند . دلت را بردار و بیا سزار را در دم غروب جمعه اش تنها نگذار . من سخت نیاز به همدردی و هم کلامی با تو دارم .
سلام دوست خوبم
ممنون که همیشه به یاور همیشه مومن می آیی.
یاور همیشه مومن بار دیگه آپدیت شد و بی صبرانه منتظر حضور سبز شما ست.موفق باشی در پناه حق
dorod doste gerami *** az inke baz ham mar sarafraz farmodid va be roz nevise in kehtarin sar zadidi o payam gozashtid besyar khorsand va basa bishtar sepas gozaram *** mar bebakhshd ke be zabane madariman naneveshtam *** chzi ke anara nemipasandan inast ke ba yek ham zaban natavanat be zabane madari sokhan goyam *** darde deli daram *** roznevise zibaey darid ba andeshha va jan mayehay roshan va roshngarane o barangizane *** harchand ba khod andishideam ke aya name in roz nevise u haman behesht be zabane eng nist*** khob andishidan be mihan va talash baray behtar shodanash stodeh ast *** ama aya zabane in mihan nabayad pasdari shavad**** shad ziyavid o sar boland ** in sokhan mara be paye dogm andishi hay doran javani o khordi kheradam bogzarid *** paya o mana bashid *** khodayetan hamare negah darad
سلام
دیگه نمیاید ؟
کم لطف و کم پیدا ...
سلام دوست من مثل همیشه احساس ارامش میکنم ... خسته نباشی .. من آپم یا حق
خیلی دوستت دارم که خاطرات مو زنده کردی سال ۱۳۶۲ یعنی۲۶ سال قبل یادمه اونقدر این غزل نسیمی رو میخوندم که یکپارچه شور می شدم میرفتم جاهای خلوت کوه دربند و در که بلند بلند عین دیوونه ها داد میزدم و می خوندم و گریه می کردم . هنوزم که هنوزه یه مدت که میگذره و باز یاد غزل نسیمی می افتم خود به خود اشک تو چشام حلقه می زنه
وبلاگ قشنگی داری . موفق باشی دوست عزیزم
سلام، ما با غرب مذاکره و صحبت کردیم، حالا بگذارید با خودمان صحبت کنیم. در خواست گفتگوی ملی برای باز سازی.