بی پدر

به سر خاک پدر، دخترکی
صورت و سینه بناخن میخست
که نه پیوند و نه مادر دارم
کاش روحم به پدر می‌پیوست
گریه‌ام بهر پدر نیست که او
مرد و از رنج تهیدستی رست
زان کنم گریه که اندریم بخت
دام بر هر طرف انداخت گسست
شصت سال آفت این دریا دید
هیچ ماهیش نیفتاد به شست
پدرم مرد ز بی داروئی
وندرین کوی، سه داروگر هست
دل مسکینم از این غم بگداخت
که طبیبش ببالین ننشست
سوی همسایه پی نان رفتم
تا مرا دید، در خانه ببست
همه دیدند که افتاده ز پای
لیک روزی نگرفتندش دست
آب دادم بپدر چون نان خواست
دیشب از دیدهٔ من آتش جست
هم قبا داشت ثریا، هم کفش
دل من بود که ایام شکست
اینهمه بخل چرا کرد، مگر
من چه میخواستم از گیتی پست
سیم و زر بود، خدائی گر بود
آه از این آدمی دیوپرست 

پروین اعتصامی 

 

ع.سربدار 


 

نظرات 2 + ارسال نظر
همسفر پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:11

سلام.ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرسhttp://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. حتما بروراستی وبت خیلی عالیه!

یاسمن شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 00:31

سلام
در نوجوانی یکی از شعرهای پروین اعتصامی چنان تاثیر ژرفی بر من گذاشت که دقیقا ۱۰ دقیقا میخ کوب روی نیمکت مدرسه نشسته بودم و فکر میکردم
الان که بزرگ شدم ان شعر با وجود تلخی اجتماعی که دارد برایم زیباست چرا که مرا یه قدم بزرگتر کرد
ممنون از این کار خوبت
موفق باشی دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد