درون اینه ها درپی چه می گردی ؟ بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می داند بیا ز سنگ بپرسیم زانکه غیر از سنگ کسی حکایت فرجام را نمی داند همیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است نگاه کن نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ چه سنگبارانی ! گیرم گریختی همه عمر کجا پناه بری ؟ خانه خدا سنگ است به قصه های غریبانه ام ببخشایید که من که سنگ صبورم نه سنگم و نه صبور دلی که می شود از غصه تنگ می ترکد چه جای دل که درین خانه سنگ می ترکد در آن مقام که خون از گلوی نای چکد عجب نباشد اگر بغض چنگ می ترکد چنان درنگ به ما چیره شد که سنگ شدیم دلم ازین همه سنگ و درنگ می ترکد بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می داند از آن که عاقبت کار جام با سنگ است بیا ز سنگ بپرسیم نه بی گمان همه در زیر سنگ می پوسیم و نامی از ما بر روی سنگ می ماند ؟ درون اینه ها در پی چه می گردی ؟
خوشحالم که با یکی ازجنس خودم دردودل میکنم!
ازجنس غم...
وبلاگت تحسین برانگیزه.فقط مطالبت خیلی قدیمیه!
درپناه حق موفق باشی.
یا علی مدد...
برگ ریزان بار دیگر آپدیت شد...
کجایی؟
به روزم[گل]
سلام وبلاک خوبی داری اگر قابل دونستی یه سر به وبلاک من بزن
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحال شدم وقتی کامنتت را دیدم آخه خیلی وقته که نیستی!!
این سکوت
اکنون
پاسخ سوالات بی شمارم را در خود جای داده!
ای کاش زودتر می فهمیدم
-----------------------------------------------------------------------به روزم
از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است
آسان مگذر
بر آنها چنگ در انداز ، آن چنان که
بر زندگی خویش
که بی حضور آنان ، زندگی مفهوم خود را
از دست می دهد
من از جنسی دیگرم .... مغضوبین زمین......... همواره چشم براه هیچ