نجوا کنان به زمزمه سرگرم
مردی ست با سرودی غمناک
خسته دلی ، شکسته دلی ، بیزار
از سر فکنده تاج عرب بر خاک
این شرزه شیر بیشه ی دین ، آیت خدا
بی هیچ باک و بیم و ادا
سوی عجم کشیده دلش ، از عرب جدا
امشب به جای تاج عرب شوق کوچ به سر دارد
آهسته می سراید و با خویش
امشب سرود و سر دگر دارد
نجوا کنان به زمزمه ، نالان و بی قرار
با درد و سوز گرید و گوید
امشب چو شب به نیمه رسد خیزم
وز این سیاه زاویه بگریزم
پنهان رهی شناسم و با شوق می روم
ور بایدم دویدن ، با شوق می دوم
گر بسته بود در ؟
به خدا داد می زنم
سر می نهم به درگه و فریاد می کنم
خسته دل شکسته دل غمناک
افکنده تیره تاج عرب از سر
فریاد می کند
هیهای ! های ! های
ای ساقیان سرخوش میخانه ی الست
راهم دهید آی ! پناهم دهید آی
اینجا
درمانده ای ز قافله ی بی دل شماست
آواره ای، گریخته ای ، مانده بی پناه
آه
اینجا منم ، منم
کز خویشتن منفورم و با دوست دشمنم
امشب عجیب حال خوشی دارد
پا می زند به تاج عرب ، گریان
حال خوشی ، خیال خوشی دارد
امشب من از سلاسل پنهان مدرسه
سیر از اصول و میوه و شاخ درخت دین
وز شک و از یقین
وز رجز خلق و پاکی دامان مدرسه
بگریختم
چگونه بگویم ؟
حکایتی ست
دیگر به تنگ آمده بودم
از خنده های طعن
وز گریه های بیم
دیگر دلم گرفته ازین حرمت و حریم
تا چند می توانم باشم به طعن و طنز
حتی گهی به نعره ی نفرین تلخ و تند
غیبت کنان و بدگو پشت سر خدا؟
دیگر به تنگ آمده ام من
تا چند می توانم باشم از او جدا ؟
صاحبدلی ز مدرسه آمد به خانقاه
با خاطری ملول ز ارکان مدرسه
بگریخت از فریب و ریا ، از دروغ و جهل
نابود باد - گوید - بنیان مدرسه
حال خوش و خیال خوشی دارد
با خویشتن جدال خوشی دارد
و اکنون که شب به نیمه رسیده ست
او در خیال خود را بیند
که اوراق شمس و حافظ و خیام
این سرکشان سر خوش اعصار
این سرخوشان سرکش ایام
این تلخکام طایفه ی شنگ و شور بخت
زیر عبا گرفته و بر پشت پوست تخت
آهسته می گریزد
و آب سبوی کهنه و چرکین خود به پای
بر خاک راه ریزد
امشب شگفت حال خوشی دارد
و اکنون که شب ز نیمه گذشته ست
او ، در خیال ، خود را بیند
پنهان گریخته ست و رسیده به خانقاه ، ولی بسته است در
و او سر به در گذاشته و از شکاف آن
با اشتیاق قصه ی خود را
می گوید و ز هول دلش جوش می زند
گویی کسی به قصه ی او گوش می کند
امشب بگاه خلوت غمناک نیم شب
گردون بسان نطع مرصع بود
هر گوهریش آیتی از ذات ایزدی
آفاق خیره بود به من ، تا چه می کنم
من در سپهر خیره به آیات سرمدی
بگریختم
به سوی شما می گریختم
بگریختم ، به سوی شما آمدم
شما
ای ساقیان سرخوش میخانه ی الست
ای لولیان مست به ایام کرده پشت ، به خیام کرده رو
آیا اجازه هست ؟
شب خلوت است و هیچ صدایی نمی رسد
او در خیال خود را ، بی تاب ، بی قرار
بیند که مشت کوبد پر کوب ، بر دری
با لابه و خروش
اما دری چو نیست ، خورد مشت بر سری
راهم دهید آی! پناهم دهید آی!
می ترسد این غریب پناهنده
ای قوم ، پشت در مگذاریدش
ای قوم ، از برای خدا
گریه می کند
نجواکنان ، به زمزمه سرگرم
مردی ست دل شکسته و تنها
امشب سرود و سر دگر دارد
امشب هوای کوچ به سر دارد
اما کسی ز دوست نشانش نمی دهد
غمگین نشسته ، گریه امانش نمی دهد
راهم ... دهید ، آی ! ... پناهم دهید ... آی
هو ... هوی .... های ... های
مهدی اخوان ثالث
سلام دوست من شرمنده دیر بهت سر می زنم و انتخاب شعرات محشره من با اجازه هر وقت سر می زنم بعضی هاشو پرینت می گیرم راستی دیگه به ما سر نمی زنید دوست من تا بعد ...
همه ی هستی من آیه ی تاریکی است
ای کاش میمردم ها؟
سلام. یاتان هست روزی شما را به سیاه دیدن همه چیز متهم کردم و .... من امروز می خواهم از تو عذرخواهی کنم و بگویم که من نیز کم کم به جایی می رسم که همه چیز را سیاه و تاریک ببینم. به ویژه آینده را. من کاسه چه کنم چه کنم در دست گرفته ام...
وبلاگت قشنگه خصوصا قالبش به منم سربزن
سلام. فرا رسیدن عید سعید فطر را به شما تبریک می گویم با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما . خدا نگهدار
در وا کن.منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم.منم آن سنگ تیپا خورده ی رنجور...
سسسسسسسسلام
خوبی دوست عزیز
عید فطر را به شما دوست گلم تبریک می گوییم
وبلاک من برای بار دیگه آپدیت شده خوشحال میشم یه سری بزنی
آنجا که باغ در اسارت پاییر بود بهار آمد.....
همیشه بهاری باش
کاش آن روز برسد که هیچ غصه ای دیگر نباشد کاش آن روز برسد که فقط به فکر خدا باشیم و کارهای دنیوی را بجای یاد خدا به تاخیر بیندازیم کاش.....
سلام سر بدار عزیز
عید سعید فطر را تبریک میگم
همیشه شاد باشی
سلام
عیدتون مبارک
و ممنونم از این شعر بسیار زیبا
..
همیشه شاد باشید و لحظه هاتون عیدانه
خدا رو شکر اون یکی دو روز که وبلاگتون بخاطر تغییرات بلاگ
اسکای نبود حسابی حالم گرفته بود . خدا رو شکر برگشتین و
امیدوارم همیشه سالم و شاد در پناه حق باشید .
مرا گر..تف!
گاو نر ما کشید آنچنان که انگار خسته از دو قرن پا بر زمین کشیدن..
سلام دوست عزیز...
خوبی؟خوشی؟
موفق باشی...
بای بای
سلام ممنونم که لطف کردی که و به وبالاگ خودتون سر زدی بازم منتظر رد پای عاشقونت هستم مرسی بای تاهای
سلام.
باز هم آمدم با کوله باری از سخن های ناگفته و قصه های ناشنیده. با سینه لبریز و چشمی اشک ریز. همراهی تان مرا امیدوار می سازد.
سلام......
من واقعا عذر میخوام که دیر سر زدم......
عید زیبای مسلمانها رو تبریک میگم..........
خوشحال می شم اگر لینک من رو به جمع دوستانتون اضافه کنید البته اگر قابل باشم........
سلام
سلامی به گرمی آفتاب
خیلی خوشحالم از این که دوستان با نظرات خودشون باعث میشن که من به نوشتن ادامه بدم .
من آپ کردم اگه قابل دونستی بازم پیشه ما بیا
بابای
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت
از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت
در وجودم جاری می شود
بگذار نامت را تکرار کنم
نامت زیباست ، دلنشین است......
مرسی از وب لاگ قشنگت واقعا دستت درد نکنه به وبلاگ ما هم یه سری بزن من برای تبادل لینک یا اوگو لینک آماده ام اگه با تبادل لینک موافق بودی تو قسمت نظرات بگو یا حق
----------.----.
------ _.'__ ---`.
--.--(#)(#)----/##
.' @------------/###
:------------,--#####
--`-..__.-'_.--###/
--------`;_:-- ---`"'
-------.'"""""`.
-----/, ------- ,
----//---------
----`-.______.-'
--- ___`. | .´'___
-(______|______)