این است که علی بزرگ وبزرگوار ؛ در صفین ؛ یاران خویش را که
بر حسب عادت و انگیزه خشم و نفرت ؛ به لشکر شام دشنام
می دادند منع میکند که: انی اکره لکم ان تکونو اسبابین؛ من
از اینکه شما دشنام دهید بدم می آید؛ که نه شما آنقدر کوچکید
که فحاش باشید ونه آنها آنقدر بزرگ که حتی به فحش بیارزند
وبه پیروان زبون خویش که ولایت را نقابی ساخته اند تا زشتی
روی وپستی روح خویش را در پس آن پنهان دارند ــــ می گو ید
وهل خلفتم الا فی حثاله لا تلتقی بذمهم الشفتان ؛ استصفا را
لقدرهم وذهابا عن ذکرهم. جای یاران صدیق ونخستین را شما
پفیوزها (حثاله)یی گرفتند که از بس خوار و بی مقدارید؛ که بخاطر
خواری وبی مقداری تان وبر زبان نیاوردن نامتان ؛ دو لب بهم نمیرسند
سیاه کاری همه جا را فرا گرفته ومعترضی که بر آشوبد نیست... زنهار
که خدا در ربودن بهشت ؛ گول نمیخورد ..... نفرین بر آنها که آمر به
معروف اند وخود تارک آن ؛ و ناهی از منکرند و خود عامل آن
خطبه ۱۲۹
ع.سر بداری
به نام حضرت دوست
ای کاش همه اهالی ایران از سیاسیون و اعتقادیون
و حامیان و مریدانشان
این موضوع را درک میکردند
در پناه حضرت دوست
خوشحالم تو هوایی نفس میکشم که هنوز بعضی از آدماش به خودشون زحمت فکر کردن رو میدن.واقعا از نوشته هات لذت میبرم و انرژی میگرم .آدرس میل خودم رو هم برات میزارم تا شاید به این طریق بیشتر با هم آشناشیم.