آزادی؛ تضاد طبقاتی

        انسان با آزادی آغاز میشود.وتاریخ سرگذشت

       رقت بار انتقال او است از این زندان به آن زندان
                                    
        وهر بار که زندانش را عوض می کند

   فریاد شوقی بر مآورد که:آزادی

زندگی برادرانه در یک جامعه
 
جز بر اساس یک رندگی برابرانه محال است

چه نمیتوان ؛ در درون اقتصادی که

رنج اکثریت برای اقلیتی گنج می سازد و

بنیاد آن بر رقابت وبهره کشی وافزون طلبی
 
جنون آمیز وحرص استوار است

وانسانها را به دوقطب متخاصم گنجورو

رنجور تقسیم می کند وطبقه ای بوسیله

 طبقه ای دیگر استثمار و استخدام میشود
 
وزندگی را میسازد که در ان ؛ بنی آدم

همچون کرکسان حریص بر مرداری ریخته اند

 واین؛ مرآن راهمی کشد مخلب

 وآن؛ مراین راهمی زند منقار

یابند واندرز وآیه وروایه ؛! اخلاق !ساخت

برادری دینی؛ وحدت ملی ویگانگی انسانی
 
در نظام طبقاتی واقتصاد استثماری

ومالکیت فردی ؛ مضامین ادبی
 
وفلسفی یی است که فقط بکار سخنرانی وشعر

می آیدو موضوع انشاء..! توحید الهی 

در جامعه ای که برشرک طبقاتی

استوار است؛ لفظی است که تنها بکار نفاق می آید

دکتر شریعتی
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد